ماهنامه شماره 10) حکایت سالیان:(سال های سرنوشت ساز)
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 1908
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر

سال های سرنوشت ساز 3018 آوریل 12 رسیدن گندالف به هابیتون. ژوئن 20 حمله سائورون به ازگیلیات.در همین زمان تراندویل مورد حمله قرار می گیرد،و گولوم می گریزد. 29 ملاقات گندالف با راداگاست. ژوئیه 4 عزیمت بورومیر از میناس تی ریت. 10 زندانی شدن گندالف در اورتانک. آگوست هیچ ردی از گولوم به دست نمی آید.گمان می کنند که او در این زمان از ترس گرفتار شدن به دست الف ها و یا خادمان سائورون،در موریا پناه می گیرد؛اما وقتی سرانجام راه دروازه ی غربی را می یابد،نمی تواند از آنجا خارج شود. سپتامبر 18 گندالف پیش از پگاه از اورتانک می گریزد.سواران سیاه از گدارهای ایزن می گذرند. 19 گندالف برای درخواست کمک به ادوراس می آید،ولی شاه او را به حضور نمی پذیرد. 20 گندالف اجازه ورود به ادوراس را کسب می کند.تئودن به اوفرمان می دهد که:«برو و هر اسبی را که دوست داری بردار،اما می خواهم پیش از آن که فردا به شب بکشد، رفته باشی!» 21 گندالف شدوفکس را می بیند اما اسب اجازه نمی دهد که گندالف به او نزدیک شود.تا دیروقت شدوفکس را در دشت ها تعقیب می کند. 22 سواران سیاه شب هنگام به گدار سارن می رسند؛و مراقبان تکاور را کنار می زنند. گندالف موفق به گرفتن شدوفکس می شود. 23 چهار سوار پیش از پگاه وارد شایر می شوند.سواران دیگر،تکاوران را به سمت شرق تعقیب می کنند،و سپس برای تحت نظر گرفتن راه سبز باز می گردند.یکی از سواران سیاه به هابیتون می آید.فرودو بگ اند را ترک می گوید.گندالف پس از رام کردن شدوفکس سواره از روهان حرکت می کند. 24 گندالف از ایزن می گذرد. 26 جنگل قدیمی.فرودو به بامبادیل برمی خورد. 27 گندالف از گری فلاد می گذرد.شب دوم با بامبادیل. 28 هابیت ها در گورپشته ای به دام می افتند.گندالف به گدار سارن می رسد. 29 فرودو شبانه به بری می رسد.گندالف به دیدار بابا گمگی می رود. 30 کریک هالو ومهمانخانه بری پیش ازدمیدن صبح مورد حمله قرار می گیرند.فرودو بری را ترک می کند.گندالف به کریک هالو می رود و شب به بری می رسد. اکتبر 1 گندالف بری را ترک می گوید. 3 شبانه در ودرتاپ به او حمله می شود. 6 اوردوی مسافران درزیرودرتاپ شبانه موردحمله قرارمی گیرد.فرودو زخم برمی دارد. 9 گلوفیندل ریوندل را ترک می کند. 11 گلورفیندل سواران را از پل میتایتل عقب می راند. 13 گذشتن فرودو از پل. 18 گلورفیندل فرودو را هنگام تاریک شدن هوا پیدا می کند.رسیدن گندالف به ریوندل. 20 گریز به آن سوی گدار بروآینن. 24 فرودو بهبود می یابد و از بستر بیماری برمی خیزد.بورومیر شب به ریوندل می رسد. 25 شورای الروند. دسامبر 25 گروه حلقه شامگاه ریوندل را ترک می کند. ژانویه 8 رسیدن گروه به هولین. 11و12 یارش برف در کارادراس. 13 حمله گرگ ها درساعات اولیه بامداد.گروه شب هنگام به دروازه غربی موریا می رسد. گولوم به تعقیب رد حامل حلقه می پردازد. 14 سپری کردن شب در تالار بیست و یکم. 15 رسیدن به پل خزد-دوم،و سقوط گندالف.گروه،شب دیرهنگام به نیمرودل می رسد. 17 رسیدن گروه هنگام غروب به کاراس گالادون. 23 گندالف بالروگ را تا قله زیراک-زیگیل تعقیب می کند. 25 به زیر کشیدن بالروگ به دست گندالف و در گذشتن او.جسم او بر فراز قله می آرامد. فوریه 14 آیینه ی گالادریل.بازگشت گندالف به زندگی و آرامیدن او در حالتی از خلسه. 16 وداع با لورین.گولوم که در کناره ی غربی رودخانه پنهان شده است عزیمت گروه را می بیند. 17 گوایهیر گندالف را به لورین می آورد. 23 قایق ها شبانه نزدیک سارن کبیر مورد حمله قرار می گیرد. 25 گذشتن گروه از آرگونات و اتراق در پارت گالن.نخستین نبرد گدارهای ایزن؛کشته شدن تئودرد پسر تئودن. 26 پراکنده شدن یاران.مرگ بورومیر؛شنیده شدن نفیر شاخ او در میناس تی ریت.اسارت مریادوک و پره گرین.ورود فرودو و سام وایز به امین مویل شرقی.آراگورن شامگاه تعقیب اورک ها را آغاز می کند.ائومر خبر پایین آمدن گروه اورک ها را از امین مویل می شنود. 27 آراگورن هنگام غروب به دیوارغربی می رسید.ائومر بر خلاف فرامین تئودن نیمه شب از فولد شرقی عازم تعقیب اورک ها می شود. 28 ائومر درست بیرون جنگل فنگورن به اورک ها می رسد. 29 گریختن مریادوک و پی پین،و برخورد با چوب ریش.روهیریم ها هنگام طلوع حمله را آغاز و اورک ها را نابود می کنند.فرودو از امین مویل به پایین سرازیر می شود و به گولوم برمی خورند.فارامیر قایق تشیع جنازه ی بورومیر را می بیند. 30 شروع کنگره ی انت ها.بازگشت ائومر به ادوراس و دیدار با آراگورن. مارس 1 پگاه گذر از باتلاق های مرگ را آغاز می کند.ادامه ی کنگره انتی.برخورد آراگورن با گندالف سفید.آنان عازم ادوراس می شوند.فارامیر میناس تیریت را برای مأموریتی در ایتیلین ترک کی گوید.فرودو به انتهای باتلاق ها می رسد.رسیدن گندالف به ادوراس و شفادادن تئودن.سوارنظام روهیریم ها برای مقابله با سارومان عازم غرب می شود. دومین نبرد گدار های ایزن.ارکن براند مغلوب می شود.کنگره انتی بعدازظهر به پایان می رسد.انت ها راهپیمایی خود را به طرف ایزنگارد شروع می کنند و شب به آنجا می رسند. 3 عقب نشینی تئودن به گودی هلم.شروع نبرد شاخ آواز.انت ها تخریب ایزنگارد را به پایان می رسانند. 4 تئودن و گندالف ازگودی هلم عازم ایزنگارد می شوند.رسیدن فرودو به پشته سرباره ها در حاشیه ی برهوت مورانون. 5 تئودن ظهر هنگام به ایزنگارد می رسد.گفت وگو با سارومان در اورتانک.نزگول پروازکنان از روی محل اتراق دردول باران می گذرد.گندالف با پره گرین عازم میناس تیریت می شود.فرودو در دیدرس مورانون مخفی می شود و با گرگ و میش هوا آنجا ترک می گوید. 6 دونه داین در ساعات اولیه بامداد به آراگورن می رسند.عزیمت تئودن از شاخ آواز به مقصد دره هارو.آراگورن نیز اندکی بعد راهی می شود. 7 فرودو را فارامیر به هنت آنون می برد.آراگورن سر شب به دون هارو می رسد. 8 آراگورن با دمیدن سپیده؛«جاده های مردگان»را در پیش می گیرد؛نیمه شب به ارخ می رسد.فرودو هنت آنون را ترک می گوید. 9 رسیدن گندالف به میناس تیریت.فارامیر هنت آنون را ترک می گوید.عزیمت آراگورن از ارخ و ورود به کالمبل.فرودو هنگام گرگ و میش به جاده ی مورگول می رسد.آمدن تئودن به دان هارو.تاریکی اندک اندک از موردور به بیرون سرازیر می کند. 10 روز بی سپیده ی بسیج روهان:عزیمت روهیریم ها از دره ی هارو.فارامیر بیرون از دروازه ی شهر با تلاش گندالف نجات می یابد.گذشتن آراگورن از رینگلو.سپاهی از مورانون کایر آندروس را به تصرف درمی آوردووارد آنورین می شود.فرودو از چهار راه می گذرد،و عزیمت سپاه مورگول را می بیند. 11 گولوم به دیدارشلوب می رود،اما با دیدن فرودودرخواب نزدیک است که پشیمان شود. دنه تور فارامیر را به ازگیلیات اعزام می کند.رسیدن آراگورن به لین هیر و ورود به له به نین.روهان شرقی از شمال مورد تهاجم قرار می گیرد.نخستین حمله به لورین. 12 گولوم،فرودو را به کنام شلوب راهنمایی می کند.عقب نشینی فارامیر به دژهای جاده ی میان آبگیر.تئودن در زیر مین ریمون اردو می زند.آراگورن دشمن رابه طرف پلارگیر عقب می راند.انت ها متجاوزان به روهان را شکست می دهند. 13 دستگیری فرودو به دست اورک های کیریت آنگول.دشمن پله نور را در می نوردد. مجروح شدن فارامیر.رسیدن آراگورن به پلارگیر و غنیمت گرفتن ناوگان.تئودن در جنگل دروادان. 14 سام وایز،فرودو را در برج می یابد.به محاصره در آمدن میناس تیریت.روهیریم ها به راهنمایی مردان وحشی به بیشه خاکستری می رسند. 15 در ساعت اولیه بامداد شاه جادوپیشه دروازه شهر را درهم می شکند.دنه تورخود را بر روی تل هیزم آتش می زند.نفیر شاخ های روهیریم ها با بانگ خروس شنیده می شود. نبرد پله نور.کشته شدن تئودن.آراگورن بیرق آرون را به اهتزاز درمی آورد.فرودو و سام می گریزند و در طول مورگای به سمت شمال می روند.نبرد در زیر درختان سیاه بیشه؛تراندویل حمله نیروهای دول گولدور را دفع می کند.دومین یورش به لورین. 16 رایزنی فرماندهان.فرودو از فراز مورگای در بالای اردوگاه به کوه هلاکت می نگرد. 17 نبرد دیل.از پای درآمدن شاه براند و شاه داین پاآهنین.بسیاری از دورف ها و آدم ها در اره بور پناه می گیرند ومحاصره می شوند.شاگرات شنل و زره نیم تنه و شمشیر فرودو را به باراد-دور می برد. 18 سپاه غرب از میناس تیریت عازم می شود.فرودو به دیدرس دهانه ی ایزن می رسد؛ اورک ها در جاده دورتانگ به اودون،به او می رسند. 19 سپاه به دره ی مورگول می رسد.فرودو و سام وایز سفر خود رادرطول جاده باراد-دور آغاز می کنند. 22 شب هولناک.فرودو و سام وایز جاده راترک می گویند و به سوی کوه هلاکت در جنوب رهسپار می شوند.سومین حمله به لورین. 23 سپاه از ایتیلین بیرون می آید.آراگورن بزدلان رامرخص می کند.فرودووسام وایز سلاح و تجهیزات خود را دور می اندازند. 24 فرودو و سام وایز مرحله آخر سفر خود را تا به پای کوه هلاکت ادامه می دهند.سپاه در برهوت مورانون اردو می زند. 25 سپاه غرب بر روی تپه های سرباره به محاصره در می آید.فرودو وسام وایزبه سامانت نئور می رسند.گولوم حلقه را به چنگ می آوردودر شکاف های هلاکت سقوط می کند. سقوط باراد-دور و نابودی سائورون. پس از سقوط باراد-دور و نابودی سائورون سایه از روی دل تمام کسانی که مخالف او بودند،برخاست و بیم و نومیدی بر دل خادمان و متحدان او مستولی گشت.لورین در آن هنگام سه بار از جانب دول گولدور مورد تهاجم قرار گرفت،اما علاوه بر شهامت مردم الف آن سرزمین قدرتی که در لورین اقامت داشت بزرگ تر از آن بود که کسی بتواند بر آن چیره شود،مگر آن که خود سائورون پا پیش می گذاشت.اگرچه بیشه های واقع در مرزهای آن سرزمین لطمات فراوان خورد،تهاجم دشمنان دفع شد؛و هنگامی که سایه رخت بربست؛کلبورن پیش آمد و سپاه لورین را با قایق های بسیار از آندوین گذراند.آنان دول گولدور را تصرف کردند،و گالادریل باروها را ویران و دخمه های آن را برهنه ساخت،و جنگل از پلیدی ها پاک شد. در شمال نیز جنگ و پلیدی بیداد می کرد.قلمرو تراندویل مورد تهاجم واقع شد و نبرد طولانی در زیر درختان درگرفت و ویرانی های بسیار بر اثر حریق پدید آمد؛اما دست آخر پیروزی نسیب تراندویل شد. و در روز سال نو الف ها،کلبورن و تراندویل در وست جنگل با هم دیدار کردند؛و نام سیاه بیشه را ارین لاسگالن،بیشه ی برگ های سبز نام دادند.تراندویل ناحیه شمالی را تا به سرحد کوه هایی که در جنگل سربرآورده است،قلمرو خود کرد؛و کلبورن بیشه جنوبی را در زیر ناروز در اختیار گرفت و آن را لورین شرقی نام دارد؛اما جنگل گسترده میان این دو ناحیه به بورنینگ ها{اعقاب بئورن}و مردان جنگلی داد شد.اما پس از گذشتن گالادریل،بعد از گذشت چند سال کلبورن از قلمرو خود خسته شد و برای سکونت در نزد پسران الروند به ایملادریس رفت.الف های بیشه زار{سیلوان}در سبز بیشه بی مزاحمت باقی ماندند،اما در لورین متأسفانه فقط شمار معدوردی از مردمان پیشین ساکن بودند و در کاراس گالادون دیگر خبری از روشنایی یا ترانه نبود. در همان زمان که لشکرهای بزرگ میناس تیریت را در محاصره گرفته بود،سپاهی از متحدان سائورون که از دیرباز مرزهای قلمرو شاه براند را تهدید می کرد،از رود کارنن گذشت وسپاهیان براند را واداشت که به طرف دیل عقب نشینی کنند.وی در آنجا از کمک دورف های اره بور برخوردار بود؛و در کوهپایه نبرد عظیمی درگرفت.جنگ سه روز به درازا کشید.ولی سرنجام شاه براند و شاه داین پاآهنین هردو کشته شدند،و پیروزی نصیب شرقی ها شد.اما دشمنان نتوانستند دروازه را تصرف کنند،و بسیاری از دورف ها و نیز آدم ها در اره بور پناه گرفتند و محاصره را تاب آوردند. وقتی خبر پیروزی های بزرگ از جنوب رسید،سپاه شمالی سائورون خود را باخت؛و محاصره شدگان قدم پیش گذاشتند و خصم را شکستند.و هزیمت شدگان به شرق گریختند و از آن پس دیگر مزاحمتی برای دیل فراهم نکردند.آنگاه سلطنت در دیل به بارد دوم پسر براند رسید و تورین سوم،یا تورین سنگ خود،پسر داین در زیرکوه به جای پدر بر تخت نشست.آندو سفیران خود را به مراسم تاجگذاری شاه اله سار اعزام کردند؛و قلمرو ایشان ازآن پس تا زنده بودند،دوست گوندور باقی ماند؛و آنان تحت الحمایه شاه غرب بودند.




مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: